سوسا وب تولز - ابزار رایگان وبلاگ
قصر کاغذی
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 28 فروردين 1393برچسب:, توسط تکتم |

مادر
نمیتوانم کلامی در مورد اش بنویسم و عاجزم
فقط از خداوند میخواهم که
خـدایا بالاتر از بهشت هم داری..؟
برای زیر پای مــــــــادرم می خواهم
روز مادر مبارک

نوشته شده در تاريخ جمعه 29 آذر 1392برچسب:, توسط تکتم |

                                  

                             

                           چشمانم را به نابینایی میفروشم تا کسی را که دوست دارم با کسی نبینم

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 19 آذر 1392برچسب:, توسط تکتم |

عشق  یعنی  مستی دیوانگی

عشق  یعنی با جهان بیگانگی

عشق  یعنی شب نخفتن تا سحر

عشق  یعنی  سجده ها با چشم تر

عشق  یعنی سر به دار آمیختین

عشق  یعنی اشک حسرت ریختن

عشق  یعنی در جهان رسوا شدن

عشق  یعنی مست وبی پروا شدن

عشق  یعنی  سوختن یا ساختن

عشق  یعنی زندگی با باختن

 

 

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 14 آذر 1392برچسب:, توسط تکتم |

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 28 مهر 1392برچسب:, توسط تکتم |

به خدا قسم که در حد مرگ دلتنگ توام
به خدا قسم که در حد مرگ دلتنگ توام، میترسم پس از تو بمیرم
دلم اگر از آهن هم باشد با دوری تو میسوزد و ذوب میشود
اگر تو را از دست بدهم عشق من … چگونه میتوانم دوباره عاشق شوم
کجا میتوانم صداقت و گرما را پیدا کنم
زندگی من پس از تو تاریک خواهد بود، همه چیز ناپدید خواهد شد
روح و جانم با توست و آرزو میکنم در دستانت بمیرم
به خدا قسم که در حد مرگ دلتنگ توام، میترسم پس از تو بمیرم
کجاست آن عشق و مهربانی؟ هنوز همینجاست؟
ما به هم خیانت نکردیم اما روزگار بین ما خیانت کرد
کجایی؟ می آیم و در آغوشت میخوابم
عشق من، اگر مرا ببینی به حال و روزم تاسف خواهی خورد
میترسم گریه کنم و در اشکهایم غرق شوم و بمیرم
به خدا قسم که در حد مرگ دلتنگ توام، میترسم پس از تو بمیرم
شب من بی تو طولانیست و من نمیتوانم این دوری را تحمل کنم
تو میدانی که عشق تو در من امکان ندارد به پایان برسد
وقتی دلم در پی توست با عشقت چه خواهم کرد
تو، که مرا از خودم گرفتی، کیست که تو را از من گرفت؟
دلم میخواهد به تو برسم و بمیرم

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 27 مهر 1392برچسب:, توسط تکتم |

ازت خسته شدم ولی تو تنها کسی هستی که دارم
بی تو هیچ کاری نمیتونم بکنم،‌ آخه عاااشقتم
وقت ناراحتی هم جایی رو جز آغوش تو ندارم
اگه بگم دارم میرم، قبل از این که یه قدم از من دور شی دلتنگت میشم
به من میخندی، اما من اشکهامو پاک میکنم و فراموش میکنم که تحقیرم کردی
و بهت میگم که هیچ خدشه ای نمیتونی به این عشق وارد کنی
راضی میشم و به انتظار شنیدن کمترین واژه های عاشقونه میمونم
میشنوم، آروم میشم و فراموش میکنم که با چه سختی در نبودت سر میکرد
با تو و عشقم به تو صبورم
چیزی در دست ندارم، اما احساس میکنی که عاشقتم
و اگر ساکت بودم از یه روز زندگی در کنارت محروم نمیشدم
من جایی جز آغوش تو نمیتونم زندگی کنم
چرا همه دنیا در پی اثباته اینه که من مهم نیستم
و حرف حرف توئه و وقتی با توام حرف دیگه نمیمونه
و وقتی کنارت هستم مثل یه تصویرم و همین هم کافیه
همه زندگی و اعتبارمو گذاشتم تا تو راضی باشی
و همه دلخوشیم این بود که حتی یه بار به اشتباه منو عشق من خطاب میکنی
منی که به خاطر راضی کردن تو همه آدما رو از دست دادم

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 26 مهر 1392برچسب:, توسط تکتم |

 

امروز ديدم ديگه داري من رو فراموش مي كني 
فانوس آرزوهامونو داري خاموش ميكني


گفتم واست نامه بدم نگي عجب چه بي وفاست 
با اين كه من خوب مي دونم جواب نامه با خداست


عكساي نازنين تو با چند تا گل كنارمه 
يه بغض كهنه چند روزه دائم در انتظارمه


تنها دليل زندگي با يه غمي دوست دارم
داغ دلم تازه ميشه اسمت و وقتي مي آرم


وقتي تو نيستي چه كنم با اين دل بهونه گير 
مگه نگفتم چشمات رو از چشم من هيچ وقت نگير


حرف منو به دل نگير همش مال غريبيه 
تو رفتي و من غريب شدم چه دنياي عجيبيه


زودتر بيا بدون تو اينجا واسم جهنمه 
ديوار خونمون پر از سايه ي غصه و غمه


تحملي كه تو دادي ديگه داره تموم ميشه 
مگه نگفتي همه جا ماله مني تا هميشه

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 25 مهر 1392برچسب:, توسط تکتم |


خدا هيچ وقت تو را از من نگيرد

و هيچ وقت من را از ديدن چشمانت محروم نکند

اگر به تو بگويم که مي خواهم ترکت کنم مطمن باش که دارم دروغ مي گويم

حتي يک لحظه را نمي توانم بدون تو زندگي کنم

بگذار در آغوش تو بمانم

اجازه بده که حرارت مهربانيت من را آب کند

عشق دنيا براي تو کم است

به تو التماس مي کنم تو را به خدا قسم مي دهم

هيچ وقت من را ترک نکن


باور کن وقتي تو را در کنار خود مي بينم

دلم نمي خواهد حتي مژه بزنم

عشق تو همچون هوا در رگهايم جريان دارد

فقط آغوش توست که به من گرما مي بخشد

مي خواهم نفسهايت با نفسهايم يکي بشود

به عشقت و تمام احساسي که نسبت به من داري نيازدارم

واي که چه قدر قلب تو با من مهربان است

بر روي سينه ات احساس آرامش مي کنم

مي خواهم که تا ابد در کنار تو زندگي کنم

وليکن مي ترسم که عمرم براي در کنار تو بودن کافي نباشد

تنها تو را در روياهايم مي بينم

و با تو قشنگترين روزهاي زندگيم را مي گذرانم

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 24 مهر 1392برچسب:, توسط تکتم |

 


تو كيستي كه در دل من جاري شدي


در بين چشمانم شب و روز


تو كيستي كه همه فكرم را به خود مشغول كردي


و آتش را در بين دندهاي سينه ام روشن كردي


و شايد تو كسي باشي كه مرا خوشبخت ميكني


و شايد تو كسی باشي كه مرا آرام و راحت ميكني


وشايد تو كسي باشي كه به من ظلم ميكني


مرا غذاب ميدهي مرا ميگرياني


وای از درد اندوه


ای درازی شبهایم وای از درد اندو


تو كيستي


دور گردان نگاه هايت از چشمان من


ديگر از ضعفهايم در مقابلت خجالت ميكشم


نه اي عمر من بيا مرا در آغوش بگير


مرا گیج و دیوانه کن


ارزو می کنم که وارد قلبت شوم


وبدانم چگونه به من فكر ميكند


اي كاش مرا دوست بدارد طوري كه من دوستش دارم


اي نزديكتر از روحم نسبت به من

 

 

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 20 مهر 1392برچسب:, توسط تکتم |

                                            

                      در کنارم روز شب بی تاب بود.

               غافل از او چشم من در خواب بود.

                      تا شدم بیدارومشتاق پدر.

                    اوبه خواب وچهره اش درقاب بود.

            به یاد پدر بزرگوارم وهمه پدران به یاد ماندنی

                    (برای شادی روحشان صلوات)

 

صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد

.: Weblog Themes By LoxBlog :.

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.
<

پیچک

script type='text/javascript' >document.write ("");